ما سـاده دلـیم بـﮧ دلـے كار نـداریـم
جز حضـرتـ ارباب خـریدار نـداریـم
با لطمـﮧ بـروے بـدن خود بنوشتـیـم مـا مست حـسـیـنـیـم بـﮧ كسـے كار نـداریـم
با تفنگش نتوانسته شکارم بکند رفته با مطرب و اینترنت و ساز آمده است
ناوگانش نتوانسته مهارم بکند رفته با لُعبتک چشم نواز آمده است
بمب وموشک نتوانسته بترسانندم فیسبوک و توییتر شایعه ساز آمده است
شیمیایی زد ومن باز عقب ننشستم با کراک و هروئین تاخت و تاز آمده است
چون لگن شد اثر ناو هواپیمابر پخش مه پاره ز “مه واره” به ناز آمده است
بس که از نغمه قرآن و دعا می ترسد با رپ و عربده و تپ تپ جاز آمده استم
متن نوشته مذهبی الهی عفوک
ای حجت زمانه! دارم سؤالی از تو:
آیا توان که یک روز آن روی ماه دیدن؟
کی میشود ظهورت؟ تا فصل شادی آید
با دیدن رخ تو از غصهها رهیدن
عمری است این امیدم: روزی تو را ببینم
بوسه زنم به پایت، وز تو دعاشنیدن
دشمن ره صفا را بر روی شیعه بسته
خم گشت قامت ما از پیش و پس خمیدن
خوش باد گر که ما را یک شب دهی اجازه
در زیر سایهی تو یک لحظه آرمیدن!
گوید «بنیسی» زار با اشک و آه و ناله: «از تو به یک اشاره، از ما به سر دویدن»